- دوشنبه, 19 سنبله 1403|10:10
- 0 نظر
معادله افغانستانی ها | جنگ رسانه ای بر سر مهاجران افغان؛ چه کسی سود می برد؟
ما باید بتوانیم پدیده مهاجرت را درک و نسبت به جامعه افغانستانی حاضر در ایران شناخت کافی و درست پیدا کنیم. یعنی تا زمانی که نتوانیم از فرصت ها، تهدیدها و ظرفیت های مردمان همسایه شرقی شناخت کافی به دست آوریم، همه سیاست های ما در یک بازه زمانی نه چندان بلند با شکست همراه خواهد شد.
وطن امروز نوشت:
افرادی که به دلایل ناامنیهای متمادی افغانستان به ایران مهاجرت کرده یا پناهنده شدهاند و حضور برخی از آنها در ایران به چند نسل میرسد، حالا توسط رسانههای اصلاحطلب به عنوان تهدید بالقوه معرفی میشوند. «ساماندهی» مساله مهاجرت اما موضوعی است که در سالهای اخیر بویژه در دولت سیزدهم بر آن تاکید شده و به نظر میرسد امتداد آن را باید در دولت چهاردهم انتظار داشت. حال سوال این است: «ساماندهی یعنی بستن بیشتر مرزها و رد مرز مهاجران موجود؟».
ما باید بتوانیم پدیده مهاجرت را درک و نسبت به جامعه افغانستانی حاضر در ایران شناخت کافی و درست پیدا کنیم. یعنی تا زمانی که نتوانیم از فرصتها، تهدیدها و ظرفیتهای مردمان همسایه شرقی شناخت کافی به دست آوریم، همه سیاستهای ما در یک بازه زمانی نهچندان بلند با شکست همراه خواهد شد.
ایران هم پذیرای مهاجران در مقیاس میلیونی بوده است و هم نتوانسته نسبت به این رفتار بشردوستانه تصویر درستی ارائه کند.
آمار مهاجران و پناهندهها در ایران روشن و شفاف نیست. این موضوع به این دلیل است که در این سالها تلاش نشده است از طریق سامانههای مختلف آماری و ارزیابی آمار دقیق مهاجران احصا شود. برای نمونه اغلب مهاجران نمیتوانند از امکاناتی مانند سیمکارت، حساب بانکی و دیگر خدمات اجتماعی با اطلاعات ثبتی پاسپورت بهره ببرند. این موضوع موجب میشود این اتفاق به صورت غیرقانونی در جریان باشد و حسابهای اجارهای و سیمکارتهای مجهولالهویه رواج یابد.
بر اساس ادعای افراد مطلع، 35 درصد مهاجرانی که طی دو سال گذشته به کشور وارد شدهاند هزاره (شیعیان فارسیزبان) هستند. 35 درصد دوم تاجیک (سنی فارسیزبان) هستند. 30 درصد باقیمانده نزدیک به 13 درصد پشتون بوده و باقی ازبکها، قزلباشها، سیدها و... هستند.
باید توجه داشت 700 هزار نفر از جمعیت افغانستانیهای ایران از اساس کشور پیشین خود را ندیدهاند. طبق قانون، ما باید به نسل 3 و 4 شناسنامه بدهیم.
تاکنون پیشزمینه همه سیاستهای ما که طی این چند دهه اجرا شده مساله بازگشت است. یعنی ما به افغانستانیها این را با عمل نشان دادهایم که شما میهمان هستید و بالاخره باید بازگردید. این نوع رفتار و سیاستگذاری متأسفانه کشور ما را به سکوی پرتاب مهاجران نخبه و توانمند تبدیل کرده است.
از دیگر مسائلی که در حال حاضر نسبت به مهاجران وجود دارد، موضوع برخوردهای سلیقهای و نوعی مقاومت از سوی کارمندان و مدیران سطح پایین است که تقریبا منجر به تعطیلی قانون شده است. این موضوع نیز به چند عامل بستگی دارد. نخست نوع نگاه منفی نسبت به افغانستانیهاست و سپس حس قوی ملیگرایی در بین جامعه ایرانی. برای عبور از این مرحله باید به طور دقیقتری نظارت بر نهادها را در دستور کار قرار داد و اجرای قانون را مطالبه کرد.
اگر انقلاب اسلامی ما داعیههای جهانشمول داشته و به دنبال فراروی از مرزهای سیاسی خود است، لازم است ابتدا درهای فرهنگی خود را بگشاید و قرائت دیگری از هویت و فرهنگ ارائه کند که در آن ظرفیت اشتراکگذاری با دیگر فرهنگها وجود داشته باشد. در شرایط حاضر ما هیچ تلاشی برای پذیرش افغانستانیها از سوی جامعه ایرانی نکردهایم. تصویر مردم ایران نسبت به مهاجران، کارگر بدون حقوق اجتماعی است.
در حال حاضر تصویری که رسانههای اصلاحطلب به جامعه ایرانی عرضه میکنند تصویری دارای حساسیت بالاست و موجب بروز اختلافات اجتماعی میشود. تصویر مهاجر در ایران تصویر تحقیرشونده است و خط تحقیر توسط جریانی در حال تقویت شدن است که روزگاری پیشنهاد میداد ایران با طالبان وارد جنگ شود! همین اندازه تندرو و همین قدر بیفکر.